عموميترين و مردميترين فضاها، بازارها و ميادين محلي بودهاند و ميدانهاي ارگ و يا ميدان اصلي شهر، بيشتر جنبة تشريفاتي داشته و در خدمت نهادهاي حكومتي و مسئول شهر قرار داشت.
با فروپاشي تدريجي نظام سنتي، نظام فضايي شهرهاي ما نيز دگرگون شد. (بيشترين شتاب اين تحولات مربوط به دوران رضاخان بوده است) به سبب ورود خودرو، خيابانكشيهاي اين دوره با به صليب كشيدن شهرها در محل تقاطع محورها، پديدهاي جديد به نام فلكه را ايجاد كرد كه امروزه همة شهرهاي ما با نتايج آن دست و پنجه نرم ميكنند.
فلكهها عبارتند از گشودگيهاي تقاطع محورها و جزيرهاي در وسط اين گشودگيها، داراي پوشش گياهي، آبنما، فواره و بعضاً مجسمه كه عملكرد غالب آنها توزيع حركت سوارههاست. در طرح فلكه تنها چيزي كه مطرح نبوده، حضور انسان و مفاهيم عميق نهفته در فضاي شهري بود.
تغيير و تحولات بعدي شهرهاي ما، عمدتاً معطوف به حركت سواره و توزيع ترافيك وسايط نقليه خصوصي شد، تا جايي كه نه تنها بر پيكر شهرهاي ما خراشهاي عميقي به نام «راه شهري» ايجاد كرد بلكه به تدريج و تقريباً همة ميادين شهريمان را تبديل به فلكه نمود.
حال آنكه اين پديده جديد درست عكس ميادينعمل ميكند، فلكهها محل توزيع و تفرقاند ولي ميادين محل تجمع! در فلكه وجه غالب استفاده كنندگان سوارهها هستند، ولي در ميدان پيادهها ميباشند؛ سوارهها به واسطة ويژگيهاي خودرو هرگز موفق به ايجاد تجمعي بارور نشدهاند.
خودروها با اعطاي آزادي و فرصت زياد به مردم، آنها را از خانه، بيرون ميكشند ولي از هم دور نگه ميدارند و به اين ترتيب باعث مرگ حيات اجتماعي شدهاند. (Alexander, 1977: 65) و اين در حالي است كه هر اجتماع فرهيختهاي نياز به مركزي براي زندگي عمومياش دارد، مكاني كه انسان بتواند براي ديدن مردم و ديده شدن توسط آنها به آنجا برود. (Alexander, 1977: 64)
به اين ترتيب با اينكه به واسطة برخي مسائل، اذهان مديران شهري، مهندسين و برخي شهروندان هميشه متوجه تعريض خيابان و احداث فلكه و… بوده است و اين قبيل تغييرات را نوعي عمران و توسعة شهرخود به حساب ميآورند، ولي امروزه اكثريت به اين نتيجه رسيدهاند كه ديگر همة آن فضاهاي با هم بودن در حال فروپاشي است و هركدام از ما هرروز تنهاتر از ديروز ميشويم. ميادين موجود در شهرهاي ما تلفيقي از فرم يك فلكه، معناي يك ميدان و عملكردي مختلط از ايندوست.
برای دانلود فایل کامل این مطلب اینجا کلیک کنید.