امروزه تاثير معماری داخلی بر آرامش ( مجموعه هنجارهای عصبی ) ، راندمان ( در فضاهای اداری ) ، اثر بخشی ( در فضاهای تجاری ) بسيار بديهی و لازم به نظر مي رسد.
طراحی داخلی صرفا مربوط به بهبود وضعیت بصری یا ظاهری یک فضای داخلی نیست بلکه هدف آن بهینهسازی و سازگارکردن استفادههای مورد نظر برای یک محیط ساخته شدهاست. در واقع میتوان از آن به روندی عملکردی، زیباییشناختی و هدایتگر، برای رسیدن بهاهداف مورد نظر از جمله پویایی، افزایش بازده کاری و یا بهترکردن روش زندگی، یاد کرد. در این راستا، یک طراحی داخلی موفق، علاوه بر این آیتمها باید پاسخگو در مقابل تغییرات اقتصادی، تکنولوژیکی، جمعیتی و اهداف تجاری سازمان یا نهادی که برای آن در نظر گرفتهشدهاست، باشد.
به عنوان یک فعالیت انسانی، طراحی داخلی دارای پیشینهای طولانی است اما به عنوان یک تخصص مجزا با عنوان «طراح داخلی»، اخیرا مطرح شدهاست. بسیاری از متخصصان آغاز آن را مربوط به اوایل قرن 20ام و مطرح شدن دکوراسیون داخلی به عنوان حرفهای مجزا از معماری میدانند. در دهههای اخیر، این مبحث تمرکز زیادی روی فضاهای مسکونی داشتهاست. در دهه 1940 عناوین «طراحی داخلی» و «طراح داخلی» توسط برخی افراد که یک سری خدمات در این زمینهارائه میدادند، مطرح شد. بعد از جنگ جهانی دوم، ادارات، هتلها، فروشگاهها و مدارس، همزمان با رونق اقتصادی کشورها، از لحاظ ساختار و ترکیبات فضایی، اهمیت زیادی یافتند.
به طور کلی میتوان دو دسته بندی عملکردی مسکونی و خدماتی را برای طراحی داخلی در نظر گرفت. امروزه همانطور که ساختمانها و مصالح رفتهرفته متنوعتر و آمیخته با تکنولوژی پیشرفتهتر و قوانین و استانداردهای مورد نیاز میشوند، طراحی داخلی نیز در حال تخصصیتر شدن است.
در ادامه برای نمونه به معماری داخلی و دکوراسیون یک سوئیت کوچک می پردازیم ، اینکه چگونه یک طراح خلاق با استفاده از عناصر ساده ی معماری داخلی به چنین طراحی ای دست زده است.